عشقی که با تألم همراه باشد، عشقی ناسالم است. وقتی بخش اعظم صحبت ما با
دوستان نزدیکمان درباره کسی است که او را دوست داریم، وقتی به او و به
مسائلش، افکار و احساساتش بهای بیش از اندازه می دهیم، وقتی تقریباً همه
جملات مان را با نام او شروع می کنیم، عشق بی تناسب داریم و شیفته هستیم.
وقتی از دمدمی مزاجیها، از بدخلقیها، از بی تفاوتی ها و از تحقیر کردنهایش
بی تفاوت می گذریم، عشق بی تناسب داریم.
وقتی بسیاری از ویژگیها، ارزشها و رفتارهایش را نمی پسندیم و با این حال با
آنها کنار می آییم و فرض را بر این می گذاریم که اگر بیشتر محبت کنیم می
توانیم او را تغییر دهیم، شیفته بی جهت هستیم و عشق بی تناسب داریم.
به رغم همه این نارضایتی ها، شیفتگی به قدری میان زنان شایع است که گمان می
کنیم روابط زن و مرد نباید از این چارچوب خارج باشد. برای بسیاری از ما
این تجربه بارها تکرار شده است.
در این کتاب به این موضوع می پردازد که چرا بسیاری از زنانی که میل به بذل
محبت دارند همسرانی نصیبشان می شود که عشق خود را از آنها دریغ می کنند،
چرا در حالی که رابطه ای نیازهای ما را برطرف نمی کند، همچنان به آن ادامه
می دهیم.